کد مطلب:315082 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:238

خطبه ی غرا در اشعار زیبا


حرم هشت ذیحجه در سال شصت

به حجاج شوری دگر داد دست



در اطراف كعبه نگاه همه

به ماه رخ یوسف فاطمه



بنی هاشم اطراف او گشته جمع

زهر سو چو پروانه بر گرد شمع



گروهی به نیرنگ و تزویرها

نهان زیر احرام شمشیرها



بر آن سر كه تا از طریق خلاف

بریزند خون ورا در طواف



در آن حال عباس، نجل علی

به امر حسین آن خدا را ولی



قدم بر روی بام كعبه نهاد

بدین خطبه همچون علی لب گشاد



ندا داد حمد است خاص خدا

كه این بیت را داده قدر و بها



گرفت این حرم از علی آبرو

كه اینك حسین است فرزند او



علی آن كه شد بیت رب اله

بر او زادگاه و از او قبله گاه



ألا قوم كفر و نفاق و حرام!

كه بستید راه حرم بر امام



به این بیت از آن امام البشر

احق كیست باشد كه نزدیكتر؟



اگر حكمت حی داور نبود

اگر سر خلاق اكبر نبود



به جای امام از ره احترام

حرم بال می زد به سوی امام



خلایق حجر را كنند استلام

حجر بوسه آرد به دست امام



نبودی اگر امر مولای من

كلام خداوند یكتای من



چو بازی كه گنجشك گیرد دمی

به خیل شما حمله ور گشتمی



بنی هاشمی مرگ را هر یكی

به بازی گرفتند از كودكی



[ صفحه 230]



كجا از شما مردم ناسپاس

بود روز مردانگی شان هراس



چو ذبحی كه افتد به پای حسین

من و خاندانم فدای حسین



یكی لحظه چشم خرد كرده باز

ببینید آری ببینید باز



یكی شارب الخمر كافر بود

یكی صاحب حوض كوثر بود



در آن بیت خوانندگانند مست

در این بیت دارند قرآن به دست



در آن بیت رجس و پلیدی مدام

در این بیت آیات و پاكی تمام



شما از چه كس پیروی می كنید

حسین است مولایتان یا یزید؟



شمایید در بند آن اشتباه

كه روی قریش است از آن سیاه



قریش از پی كشتن مصطفی

كشیدند از شیطنت نقشه ها



چنین كار هرگز میسر نبود

كه غافل علی از پیمبر نبود



شما نیز بر قتل فرزند او

نهادید با تیغ در كعبه رو



سلیل همان شیر داور منم

فدایی نجل پیمبر منم



به تن تا كه عباس را دست هست

به قتل امامش نیابید دست



گزندی نیاید بر آن جان پاك

مگر خون عباس ریزد به خاك



سرم را بگیرید از پیكرم

سپس حمله آرید بر رهبرم



زهم باد بگسسته پیوندتان

پراكنده تا حشر فرزندتان



به لعنت كند ذات حق یادتان

همان لعنت حق به اجدادتان



ببینید آن اشجع الناس را

شناسید زین خطبه عباس را



چنین داد زآغاز با یار دست

كه پشت برادر زداغش شكست



نه تنها ز «میثم» كه از هست بود

به عباس تا صبح محشر درود [1] .



[ صفحه 231]




[1] سروده ي شاعر بااخلاص اهل بيت عليهم السلام جناب آقاي حاج غلام رضا سازگار.